?I wish I had wings to fly to Karbala. When will my turn come
من آرزو داشتم که بال هایی می داشتم و به کربلا پرواز می کردم. چه زمان نوبت من خواهد شد...
?I wish I had wings to fly to Karbala. When will my turn come
من آرزو داشتم که بال هایی می داشتم و به کربلا پرواز می کردم. چه زمان نوبت من خواهد شد...
Lady Zeynab: "O Yazid! As you have blocked all the paths for us, and we have been made captives and are being taken from
one place to another, do you think that Allah has taken away his blessings from us?
خانوم زینب (ع) :
یزید! فکر می کنی با شهادت قوم ما و اسارتمان، ما خوار و زبون شده ایم؟؟!!
فکر می کنی با کشتن مردان خدا، بزرگ و محترم می شوی و خداوند با رحمت و مهربانی به تو نگاه خواهد کرد؟؟!!
We swear By the Hands of Abbas and the blood of Husayn, We will never let Zeynab be oppressed twice
به دستان عباس و خون حسین سوگند، اجازه نخواهیم داد زینب دوبار اسیر شود.
Oh Zuljanah
You came back alone … where is your rider?
Don’t make us more nervous… tell where our Imam is…
ذوالجناحا!کو حسینم؟ بی سوارت امدی؟
خون به دلهامان مکن!مولای ما اکنون کجاست؟
If our shia truly know what happened in karbala, they would die from the grief
Imam Al Baqir
اگر شیعه ما واقعا می دانست که چه اتفاقی در کربلا افتاد، از شدت غم و اندوه جان میداد